جوک تهرانی
............................................
احمدي نژاد، بنزین، تهرانیه
توی اتوبان تهران قم راهبندون میشه.. یکی می گه: چی شده؟ می گن: احمدی نژاد رو گروگان گرفتند می خوان
آتیش بزنن.
می گه: تا حالا کسی کمک هم کرده؟ می گن: آره تا حالا 30 لیتر بنزین جمع شده
............................................
تهرانیه، رشتیه، اطلاعات، یه ترکه
يك سري بر و بچز وزارت اطلاعات داشتن واسه يك ماموريت خيلي خفن نيرو آماده ميكردن، از بين 1500 تا بهترين
مأمورا، يك رشتيه و تركه و تهرونيه رو انتخاب ميكنند واسه تمرينات ويژه. خلاصه اين سه نفر رو يك سال تموم
خفنناك آموزش ميدن و آخر سال بهشون ميگن فردا روز آخر آموزشتونه، براي اتمام اين مرحله فردا بايد خانوم
هاتون رو هم بياريد سر تمرين. فردا ميشه و اين سه نفر هم دست خانوم رو ميگيرن ميرن دفتر مركزي. بعد يك
مدت فرمانده مياد و به خانومها ميگه هركدوم برن تو يكي از سه تا اتاق دست راست، به سربازان هم ميگه كه
هركدوم برن تو يكي از اتاقهاي سمت چپ. بعد ميره تو اتاق رشتيه، يك كولت بهش ميده، ميگه: برو تو اتاق شمارة
2، تو چشم زنت نگاه كن، بعد يك گلوله تو مغزش خالي كن بيا بيرون! يارو رشتيه ميره تو اتاق، يك مدت اونتو
ميمونه، بعدِ 5-6 دقيقه اشك ريزان مياد بيرون، ميگه: اَوووو.. حاجي شرمندتم... نتونستم. فرمانده هم ميگه:
گمشو از جلو چشم... اينجا جاي آدمهاي بي عرضه نيست. نوبت تركه مي شه. همين ماجرا تكرار مي شه. تركه
اشك ريزان مياد بيرون، ميگه: حاجي خيلي شرمندم.. هركار ديگه بگي مي كنم ولي ايلده اين يكي از من بر نمياد.
فرمانده هم دوباره دو سه تا ليچار بار مردك بیچاره ميكنه و ميره تو اتاق تهرونيه، بهش همون ماموريت رو ميده.
خلاصه تهرونيه ميره تو اتاق و بعد دو سه دقيقه يهو از توي اتاق سر وصداي شكستن در وپنجره و جيغ و داد بلند
ميشه! بعد يك 5-6 دقيقه سر و صدا ميخوابه، و تهرونيه خوني مالي با لباس پاره پوره مياد بيرون. فرمانده كف
ميكنه، ميگه: چي شد برادر؟! تهرونيه ميگه: والله حاجي فشنگ مشقي گذاشته بودن تو كولت، مجبور شدم با
پايه صندلي خانوم رو بزنم تا جون بده!!!
............................................
آبادانیه، تهرانیه، حیوانات
يك تهراني داشت براي يك آباداني لاف ميزد و ميگفت : من يك سگ دارم وقتي ميخواد بياد تو خونه در ميزنه!
آبادانيه گفت : ولك , مگه كليد نداره ؟
.............................................
اصفهانیه، تهرانیه، پلیس، کلانتری، یه ترکه
يه تهرانيه و يه اصفهانيه و يه تركه داشتن كنار خيابون ميشاشيدن. يه دفعه نيرو انتظامي ميرسه، به تهرونيه
ميگن: مرتيكه! داري چي كار ميكني؟! ميگه: دارم مرگ بر شاه مينويسم. ميگن خوب اشكال نداره. به اصفهانيه
ميگن: تو داري چه غلطي ميكني؟! ميگه دارم مينويسم :استقلال آزادي جمهوري اسلامي! بازم ميگن خوب
اشكالي نداره نوبت به تركه ميرسه، هول ميشه نميدونسته چي بگه، ميگه: آقا من سواد ندارم، بيا خودت بگير هر
چي ميخواي بنويس
.............................................
تهرانیه تو حج پرده ی کعبه رو گرفته بوده میگفته خدایا توبه دیگه واسه ترکا جوک نمیسازم...یه ترکه زد رو شونش
گفت داداش قبله کدوم طرفه؟! فارسه داد میزنه: خدایا خاطره که میتونم تعریف کنم؟